زئوس دختری به نام آتنا دارد، خدای جنگ. گروهی از جوانان برای نبرد آتنا برای محافظت از او به عنوان مقدسین دور او جمع می شوند. دلیل آن ها برای مقدس بودن مرتبط محافظ جنگی به نام پارچه مقدس است. بعد از یک ابدیت مجازی، درگیری جدیدی در بر سر پارچه در حال شکل گیری است. پسری به نام سیا از سرتاسر یونان می گذرد تا به تمریناتی برای مقدس شدن و بدست آوردن پارچه، نوع برنزی، ضعیف ترین درجه بین مقدس ها بپیوندد. هر مقدس( سنتی ) یک صورت فلکی را به عنوان محافظ خود انتخاب می کند و محافظ سیا پیگاسوس است. حالا، سنت ها از همه دنیا دور هم جمع شده اند تا در نبرد کهکشانی- مسابقات قهرمانی سنت ها – شرکت کنند با هدف بدست آوردن پارچه طلایی، نماد فرمانروای سنت ها. مسابقات شروع می شود. در حین مسابقات مرگبار بین سنت ها، سیمرغ، سنت سیاه، ناگهان ظاهر می شود و در برابر همه پارچه طلایی را می دزدد تا بتواند بر دنیا فرمانروایی کند. سیا و دوستانش جنگجویان با پارچه برنزی به دنبال سیمرغ و ارتش سایه های او می روند تا پارچه طلایی را بازگردانند... نبرد بسته به سنت ها، قوی ترین جوانان زمین، شروع می شود.