کیتا آمانو دانشآموز دبیرستانی معمولی است که زندگی عادی دارد. با این حال، یک روز او با بامزه ترین دختر مدرسه برخوردی غیرمنتظره دارد که باعث میشود آرزو کند کاش می شد بدون هیچ ردی ناپدید شود!
آن دختر همان کارن تندو، دانشآموز نمونهای است که به عنوان آیدل مدرسه شناخته میشود. او متوجه میشود که آمانو یک گیمر است و این اتفاق اشتیاقی عمیق برای جذب او به کلوپ گیم ایجاد میکند. آمانو با رفتن به کلوپ، مجبور است طوری بازی کند که تابحال هیچ علاقه ای به این روش نداشته است!
علاقهی تندو به آمانو، شروع به برهم زدن زندگی یکنواخت او میکند و آن را با خود جوش بودن، دستپاچگی و کمی شلوغ بازی پر میکند. در نتیجه هر روز برای آمانو به یک مبارزه خنده دار برای حفظ سلامت عقلش تبدیل میشود، در حالی که او سعی میکند با این تغییرات غیرمنتظره و دیوانه وار سازگار شود.
این انیمه با موضوع سادهی ویدئو گیم روابط عاطفی را شکل میدهد. شخصیتها وجه اشتراکی دارند: بازیهای ویدئویی یا افرادی که این بازیها را انجام میدهند. این موضوع داستان اصلی انیمه است. کیتا گیمر حرفهای معمولی، با یک گیمر دیگر به نام کارن آشنا میشود. شاید سرنوشت، کلیشه یا کمبود استدلال باشد، اما او احساساتی نسبت به کیتا پیدا میکند.
در طی این ماجراجویی گیمرهای دیگری به این بازی به هم ریخته ملحق میشوند و با پایان های مختلف، اوضاع را پیچیده تر می کنند. یک کمدی سرگرمکننده با لحظات خندهدار و برخی اتفاقات آزاردهنده، اما در نهایت لذتبخش.
این انیمه را میتوان تا نیمههای آن سرگرمکننده و جالب دانست، اما بعد از آن به سمت کلیشه و تکراری شدن می رود. بسیاری از بینندگان از تکرار سوءتفاهمهای مشابه و بدتر شدن اوضاع در نیمه دوم سریال ناراضی هستند. از دیدگاه خیلی از طرفداران هم همین سوءتفاهمها و مشکلات شخصیت ها با هم است که چاشنی اصلی کمدی این انیمه به حساب میآید.
اگر این مشکلات را حذف کنیم، تنها با پوستهای از یک داستان که دربارهی بازیهای ویدئویی و یک باشگاه گیم است باقی میمانیم، بدون این که جنبه سرگرم کننده کمدی را داشته باشد. کرکترهای این انیمه دانشآموزان معمولی ای هستند که تجربه رابطه عاشقانه را ندارند؛ بنابراین طبیعی است که اشتباهات زیادی بکنند و همه چیز را جور دیگری بفهمند.