شوری کئو و دوستش ایگتسوتو که پسری نابغه و بسیار متواضع است، به عنوان همکار استاندار استان سا منصوب شدهاند. این دو نفر با هم تصمیم میگیرند استان را به یک مرکز تحقیقات علمی تبدیل کنند تا به امید آوردن رونق طولانی مدت به منطقه، بتوانند در آینده کار مفیدی کرده باشند. در حالی که شوری برای کسب تأییدیه برای پروژه بلندپروازانه به پایتخت میرود، آرامش به تازگی ایجاد شده استان سا توسط یک بیماری همه گیر که هم مرگ و هم آشوب را به همراه میآورد تهدید میشود، زیرا شروع به گسترش بین مردم میکند.
شووری با تکیه بر ایگتسوتو برای نظارت بر وضعیت تا بازگشت خود، از متحدان خود برای یافتن یک درمان مناسب حمایت میجوید. با این حال، درگیریهای شخصی گذشته ایگتسوتو حواس او را پرت میکند و فرصتی را برای مخالفان موقعیت شوری فراهم میکند تا از مشکلات سوء استفاده کنند و اقتدار او را ضعیف کنند. مقام دولتی شدن یک رویای همیشگی برای شوری بوده؛ اما برای اولین زنی که چنین موقعیتی را بر عهده میگیرد، کار آسانی نیست. آیا او قدم جلو خواهد گذاشت و بر این چالش بزرگ غلبه خواهد کرد یا به مشکلات که تهدیدش می کنند تسلیم خواهد شد؟
فصل دوم تقریباً از جایی که فصل اول تمام شد شروع میشود، بنابراین توصیه میکنم قبل از شروع این فصل، سیزن قبلی را تماشا کنید. به هر حال در اینجا داستان پیچیده تر هم می شود. ریوکی سرانجام به عنوان امپراتور مسئولیت را بر عهده میگیرد، چیزی که همه اعضای دولت آن را قدردانی نمیکنند. دشمنان جدید ظاهر میشوند و قبایل همچنان مانند همیشه با هم دشمنی میکنند.
همه شخصیتهای فصل قبل دوباره ظاهر میشوند و توسعه بیشتری مییابند. کورین و ایگتسوتو یک داستان خاص حماسی دریافت میکنند؛ و این چیزی غیر منتظره اما دوست داشتنی است. شوری مانند قبل پر از انگیزه است و تمام تلاش خود را برای موفقیت میکند. ریوکی نیز تمام تلاش خود را میکند و گروهی از حامیان وفادار را جمع میکند. سئی ران جایگاهی برای خود در گارد سلطنتی پیدا کرده و سرانجام شخصیت واقعی خود را نشان دهد.