در امتداد جادهای خلوت در حومهی روستایی، وی ووشیان و لان وانگجی به سنگ نوشتهای برمیخورند که روی آن نوشته شده است: یی سیتی. آنها که هنوز در جستجوی کشف راز بازوی قطع شده نفرینشده هستند؛ برای به دست آوردن سرنخهای بیشتر به شهر متروکهی یی سیتی قدم میگذارند.
اما با پیدا شدن یک پرورشدهنده اسرارآمیز جدید، تحقیقات در مورد بازوی شیطانی، وی ووشیان و لان وانگجی را به توطئهای تهدید آمیز هدایت می کند. جدیت وضعیت زمانی تشدید میشود که این دو متوجه میشوند این توطئه با ارشد فرقهی مشهور لانلینگ جین، جین گوانگیائو، در ارتباط است.
در حالی که دو شخصیت اصلی به کنار هم گذاشتن توطئههای حیاتی ادامه میدهند، دوستان و همکارانشان به انگیزههای آنها مشکوک میشوند. وی ووشیان که دنیا علیه اوست، باید ثابت کند که جادوگر شیطانیای که مردم تصور میکنند نیست؛ تا اعتماد آنها را دوباره به دست آورد و دنیا را از شر شیطانی شوم که در درون آن پنهان شده، نجات دهد.
این دونگهوای هیجان انگیز با آرک های پز از تعلیق که همگی به اوج داستان منتهی میشوند.این سیزن تنها به آرک یی سیتی محدود نمی شود.
در فصل سوم، گذشتهی شیائو شینگ چن و شوئه یانگ را می بینید. عاشق نحوهی انیمیت کردن شخصیتها و روایت گذشتهی آنها می شوید. و قسمتی که شوئه یانگ در حالی که خونریزی میکند به چیزی که شیائو شینگ چن به او داده است خیره میشود، بسیار دلنشین بود. فهمیدن اینکه چه کسی پشت مرگ نیه مینگجوه بوده است، یکی دیگر از پیچش های داستانی حل شده است.
چه کسی فکر میکرد قاتل ون روهان چنین کسی باشد؟ و برای ایجاد یک پیچش داستانی دیگر در انتها، متوجه میشویم که تمام این اتفاقات، از زنده شدن دوباره وی یینگ گرفته تا پیدا کردن بدنِ دست زامبی و مرگ جین گوانگ یائو، همگی توسط کسی جز ... برنامهریزی شده است. (قطعا نام او را اسپویل نمی کنم تا خودتان با دیدن سریال از این قضایا سردر بیاورید)
انیمیشن این سریال فوقالعاده زیباست: رودخانهها، گیاهان و ساختمان ها با دقت فراوان و جزئیات ریزی ساخته شده اند. وقتی وی ووشیان با شمشیر دستش را میبرد و تمام زامبیها را احضار میکند و همهجا پر از رنگ سبز و قرمز میشود، یکی از حماسی ترین لحظات انیمه است. و انیمیشنی که در آن ووکسین و وانگجی روی پشت بام هستند و فلش بک به زمان حضورشان در گوسو و گذشته میزند، فوقالعاده است.