برخی می گویند که بعضی از فیلم ها با خود یک رمز و راز یا حتی نفرین خاصی را به همراه دارند، زیرا داستان های تاریک هم در صفحه نمایش و هم در خارج از آن آشکار می شود. فیلم جن گیری نگاهی به پشت صحنه چنین تصویری را ارائه می دهد و در داخل فیلمی در مورد خود جن گیری ساخته شده است. راسل کرو در نقش تونی میلر نقش آفرینی می کند، بازیگری مشکل دار که امیدوار است از طریق نقش کشیشی که به نجات یک دختر تسخیر شده کمک می کند، جایگاه خود را در حرفه و زندگی خود باز یابد. فیلمی که داخل فیلم جنگیری ساخته می شود، با عنوان پروژه جورج تاون، شباهت زیادی به نمادین ترین اثر سینما در ژانر وحشت و مذهبی، شاهکار ویلیام فریدکین، جن گیر محصول 1973 دارد. از همان ابتدا، سرنخ ها روشن می کنند که این یک ادای احترام صرف نیست، بلکه یک بازبینی عمدی با مکان های مشابه آن است که با جزئیات دلخراش ساخته شده است. با این حال، تونی با چیزی فراتر از زنده کردن یک شخصیت دست و پنجه نرم می کند، زیرا وقایع سایه واری از گذشته اش با طنین های نگران کننده ظاهر می شوند.
فیلم The Exorcism با وجودِ مفهومی جذاب و نقش آفرینی های قوی، فرصت ها را برای درون بینی عمیق تر به جای ترس های معمولی از دست می دهد. علیرغم جرقه هایی از جو ناآرام و مهارت فنی، داستان سرایی درهم و آشفته ی این فیلم تاثیر آن را کاهش می دهد. در حالی که به لطف فداکاری راسل کرو، این فیلم بدون ارزش سرگرمی نیست، اما در نهایت فیلم جن گیری معیوب و ناامیدکننده است و نمی تواند جاه طلبی های مورد انتظار ما را به صورت معناداری در مورد موضوعاتی که مطرح کرده بود، برآورده کند. در مجموع، این فیلم بیش از آنکه توضیح دهد، در مورد ایمان، اعتیاد و شیطان پرستی واقعی که جامعه را آزار می دهد، شما را گیج می کند. با جهت دقیق تر مضامین پیچیده اش، می توانست شیاطین شخصی عمیق تری را به بینندگان نشان دهد. این فیلم در ژانر وحشت مذهبی فقط پیام های ترکیبی، هم ترسناک و هم توخالی را ارائه می دهد و بیچاره مترجمان که باید این متون را رمزگشایی کنند.