استفانی (ونسا سیمونز) و ایروین داگلاس (جروم رو بروکس) با کمک پرستار بچه شان گلوریا، پسرشان، جرالد (پری مدیسون) را که از نظر رشد دچار چالش شده، بزرگ می کنند. با این حال، گلوریا تصمیم گرفته است به خانه مادرش برگردد و این موضوع نیازهای مراقبت شبانه روزی خانواده را زیر سوال می برد. خوشبختانه آنطور که خواهید دید ایروین و جرالد به زودی با اولیویا استاکتون (تاتیونا بوسر) آشنا می شوند که در یک کافی شاپ کار می کند. به نظر می رسد جرالد او را دوست دارد و رزومه اش خوب به نظر می رسد. هنگامی که اولیویا با دیوید سر و کله می زند و دیوید که از بیماری آسفازی که یک آسیب ناشی از آسیب مغزی است و باعث مشکلات گفتاری می شود، رنج می برد، او شروع به تسلط بر خانه می کند. بالاخره استفانی سرش شلوغ است. در همین حال، برادرش دیوید (موریس جی. اسمیت) از کودکی به پاکسازی جنایات او پرداخته و کارآگاه تونیا (جنیفر فریمن) از آن زمان به دنبال او بوده است. بالاخره او و خواهرش بهترین دوستش امبر استیونز را کشته اند و روی آن سرپوش گذاشته اند. استفانی نیز به این موضوع شک می کند.
این فیلم به کارگردانی و نویسندگی بابی و رنه اس. وارن پیپلز، همه چیزهایی را که از ژانر پرستار بچه بد می خواهید را تنظیم می کند و در خود دارد. آیا این پرستار بد با پدر خانواده حال می کند؟ آیا این کودک با چالش رشد در نهایت در مقابل او ایستادگی می کند؟ آیا مادر سعی می کند جلوی او را بگیرد؟ این فیلم پاسخ همه این سوالات را می دهد. با این حال، همه چیز، از طرح داستان گرفته تا دیالوگ و بازی های افراطی به هم می خورد. آنچه جذاب به نظر می آید، یک بازیگر است: جنیفر فریمن. او نقش یک افسر پلیس را بازی می کند و تنها کسی است که می تواند باورپذیر به نظر برسد. جنیفر فریمن نیز تهیه کننده این فیلم است، اگرچه نام او به طرز عجیبی در صفحه IMDb فیلم وجود ندارد، اما هم بازیگر است و هم تهیه کننده فیلم.